English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (6926 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fashionableness U رعایت سبک پسندیده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pleasant U پسندیده
desirable U پسندیده
honorable U پسندیده
acceptable U پسندیده
admirable U پسندیده
admissible U پسندیده
acceptable <adj.> U پسندیده
adequate <adj.> U پسندیده
good [sufficient] <adj.> U پسندیده
satisfactory <adj.> U پسندیده
sufficient <adj.> U پسندیده
sufficing <adj.> U پسندیده
pleasanter U پسندیده
pleasantest U پسندیده
choicely U بطور پسندیده
good U پسندیده خوش
admittable U جایز پسندیده
admirably U بطور پسندیده
acceptably U بطور پسندیده
admirable qualitics U صفات پسندیده یاستوده
patience is a virtue U شکیبائی خوی پسندیده ایست
observancy U رعایت
respects U رعایت
considerations U رعایت
respect U رعایت
observingly U با رعایت
ovservation U رعایت
observance U رعایت
consideration U رعایت
formally U با رعایت
nonconformity U عدم رعایت
observe silence U رعایت سکوت
non observance of ..... U عدم رعایت .....
non compliance U عدم رعایت
keep to U رعایت کردن
inobservance U عدم رعایت
regardful U رعایت کننده
to go through U رعایت کردن
to pass by any thing U رعایت نکردن
regard for others U رعایت دیگران
ceremoniousness U رعایت تعارف
regard U رعایت توجه
disrespect U عدم رعایت
observed U رعایت کردن
observing U رعایت کردن
observes U رعایت کردن
legality U رعایت قانون
heed U ملاحظه رعایت
regards U رعایت توجه
esteem U رعایت ارزش
regarded U رعایت توجه
heeds U ملاحظه رعایت
heeding U ملاحظه رعایت
heeded U ملاحظه رعایت
observe U رعایت کردن
observantly U از روی ملاحظه و رعایت
economization U رعایت اصول اقتصادی
for short U برای رعایت اختصار
Please behave yourself . Please be courteous. U ادب را رعایت کنید
multitudinism U رعایت حال توده
in deference to U بملاحظه برای رعایت
to go to U رعایت کردن گذشتن از
formalism U رعایت ائین و اداب
respectfulness U رعایت احترام وادب
to stand U چیزیرادقیقا رعایت کردن
observe silence U سکوت را رعایت کنید
circuit discipline U رعایت انضباط مدار
gradualism U رعایت اصول تدریج
economized U رعایت اقتصاد کردن
economizes U رعایت اقتصاد کردن
formality U رعایت اداب ورسوم
regards U رعایت راجع بودن به
inobservance of a law U عدم رعایت قانون
regarded U رعایت راجع بودن به
regard U رعایت راجع بودن به
economize U رعایت اقتصاد کردن
economising U رعایت اقتصاد کردن
breach of propriety U عدم رعایت اداب
economises U رعایت اقتصاد کردن
economised U رعایت اقتصاد کردن
unconventionality U عدم رعایت اداب و رسوم
red tapism U رعایت تشریفات اداری به حدافراط
disregarding U اعتنا نکردن عدم رعایت
Protocol must be observed. U تشریفات باید رعایت شود
disregarded U اعتنا نکردن عدم رعایت
roughly speaking U تقریبا بدون رعایت دقت
disregard U اعتنا نکردن عدم رعایت
without regard for decency U بدون رعایت نزاکت یاادب
quite the thing U رعایت کننده سبک روز
moralism U رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
indecorum U عدم رعایت ایین معاشرت
indelicately U بدون رعایت نزاکت یا فرافت
disregards U اعتنا نکردن عدم رعایت
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
bureaucrasy U رعایت تشریفات اداری بحدافراط
hardshell U سخت در رعایت ایین دینی
bluntness U عدم رعایت نزاکت یاتعارف
bureaucracies U رعایت تشریفات اداری بحدافراط
welfare U رعایت کردن خدمات اجتماعی
bureaucracy U رعایت تشریفات اداری بحدافراط
to play the game U رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
prettyism U اصول رعایت قشنگی درهنرهاو ادبیات
bureaucrats U فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
ceremonialism U اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
bureaucrat U فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
expressionist U هنرپیشهای که درکارش رعایت حالت رامیکند
expressionism U هنرپیشهای که درکارش رعایت حالت رامیکند
ritualistic U مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
red tapery U رعایت تشریفات رسمی واداری بحد افراط
internationalism U عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل
to respect oneself U رعایت شرافت نفس نمودن خودراباشرف ومحترم نگاهداشتن
ceremonialist U کسیکه پای بند رعایت ایین وتشریفات است
multitudinist U کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
pacts U قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
p sexual relations U امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
pact U قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
injunctions U دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
injunction U دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
military testament U وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
bureaucreacy U رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
syntactic error U خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
interfaces U تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
interface U تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
formulism U رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
levee en masse U عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
dogmatic marxism U مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
Recent search history Forum search
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
2کلمه با جمله چه فرقی دارد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com